خدمت خانعمو در حجره اصلی بازار رسیدم در حال مطالعه روزنامه کیهان بودند زیر لبی جواب سلامم را دادند کنارشان نشستم عرض کردم خانعمو نمیفرمایید چای بیاورند.
گفتند ما به تبعیت از بزرگان و دولتیان از بدو تشکیل دولت «صادقالوعد» آبدارخانه را تعطیل کردیم و خوردن چای را ممنوع و با آبجوش پذیرایی میکنیم.
رصد کردیم از زمان پهلوی ملعون معدوم مفرور اصطلاحی بود که؛ پول چایی داده یا خرکریم نعل نموده چون کریم و خرسواری منسوخ شده گفتیم آبدارچی را از همان روز اول تنبیه و اخراج کنند احدی هم حق چای دم کردن نداشته باشد بدینسان ریشه رشوه را کندیم تا درس عبرت شود سپس با خشم فرمودند: همین سروصدایی که اصلاحطلبان و روزنامههای دشمن شادکن بر سر چند ریال جزئی و چند قوطی چای که گم شده راه انداختند مربوط به این دولت نیست تقصیر قبلیهاست که اصطلاح پول چایی دادن را رصد نکرده بودند.
بزرگان و سردمداران فسادستیز ما که رصد کرده بودند گفتند تقصیر دولتهای پیش از پهلوی تا دولت «شیخ دیپلمات» است.
عرض کردم: قربان بعله. فرمودند: اولا که صحبت از چند قوطی نیست رکورد فساد شکسته شده گرچه برای شما هیچی است برای ما خیلی هست.
اینکه فرمودند (رصد میکردیم) فساد که فیلمسینمایی نیست تا بنشینند سر صبر تا آخرش را رصد کنند وسطش چای و تخمه هم بخورند ببیند آخر فیلم چه میشود و وقتی نوشت پایان بگویند الحمدلله! تمام شد!
خانعمو غرشی کردند و گفتند غضنفر کجایی؟
عرض کردم پیش پای شما چای «دبش» میل کردم که غلومی را نیز احضار فرمودند.
چشم بد دور… جواب بحث فساد، آمدن غضنفر و غلومی چاقو و چماق در دست بود تا گلوی این زباندراز دشمن فسادپرور را ببرند توقع دارید بایستم من هم به روش مفسدانِ پیش از آن راه در رفتن را رصد کردم و منتظر پایان فیلم نشدم.
زباندراز
- نویسنده : زبان دراز
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
شنبه 10,مه,2025